تقسیم آبنبات چوبی رنگارنگ
سه شنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۵۵ ب.ظ
حس کودکی سه ساله را دارم که دارد با چهار دختر دیگر بازی میکند. خانم مهربانی سر و کله اش پیدا میشود و فقط 4 آبنبات بزرگ رنگی در دست دارد. خانم مهربان نگاهی به پنج کودک میکند و نگاهی به چهار آبنبات...
در نهایت کودک در حالیکه آب از لب و لوچه اش ولو شده ، با چشم گریان و دست خالی دوستان خسیسش را رها میکند و بدو بدو به مادرش پناه میبرد.
خانم به ظاهر مهربان سر تاسفی تکان میدهد و دور میشود...خیلی دور.....!
دخترک با خودش فکر میکند نکند بازی کردنش به قشنگی چهار دختر دیگر نبوده...یا شاید از بقیه زشت تر است...یا نکند بداخلاق تر؟؟؟؟
این میشود که اشک چشمهایش را پاک میکند...سرش را بالا میگیرد و دوباره میرود پیش بچه ها.... و تا ابد هر روز به آینه نگاه میکند و میگوید من بدم؟؟؟
۹۵/۰۴/۱۵